شوخ _ بی خیال_ بسیارررررررر خونسرد _ اصلا احساساتی نیستم _ عاشق تنهایی _ کنجکاو _ از لوس بازی خوشم نمی اد _
ترکمن ها معتقدند بسیاری از خرافات موجود در بین آنها متعلق به روس هاست و خودشان در پیشینه تاریخی خود نشانی از این خرافات ندارند. فراوانی گونه های خرافی نیز مبین این نکته است. هرچند وجود خرافات را نیز نمی توان در ترکمن های قدیم منکر شد.
وجود برخی خرافات در بین ترکمنها آسیبی به رفتارهای اجتماعی نمی زند و این خرافات امروزه در بین اقشار مختلف مردم اعم از ترکمن، روس، ارمنی و ایرانی ها از سالهای قبل دیده می شود، از این عقاید خرافی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- عبور گربه سیاه از مسیر شخصی شگون ندارد.
2- بعد از رفتن کسی به مسافرت، آستانه منزل نباید بلافاصله جارو شود زیرا دلیل برگشت فوری شخص مسافر می شود و این در موردی است که جهت کار و امرار معاش به مسافرت می رود و اقامت طولانی وی به نفع خانواده اوست.
3- ریخته شدن نمک روی سفره غذا و نیز تمیز نمودن با کاغذ موجب اختلاف و نزاع خانوادگی می شود.
4- جارو کردن در شب شگون ندارد.
5- برعکس پوشیدن لباس موجب کتک خوردن صاحب لباس می شود.
6- فروش شیر و ماست و هر چیز سفید دیگر در شب شگون ندارد.
7- نباید پول را در شب دست به دست کرد. یعنی در ازای کاری یا فروش چیزی در شب نباید پول را از دست طرف مقابل گرفت، بلکه او باید پول را روی میز بگذارد و گیرنده آن را بردارد.
8- خارش کف دست چپ نشان از به دست آوردن پول است و کف دست راست نشانه از دست دادن پول است.
9- گذاشتن جارو به شکلی که دسته اش به طرف پایین قرارگرفته باشد، شگون ندارد.
10- برعکس گذاشتن لباس روی جالباسی، اسرار صاحب لباس را فاش می کند.
11- دم در ورودی اتاق ایستادن و احوالپرسی کردن شگون ندارد و فرد باید به اتاق داخل شده و سپس دست بدهد و احوالپرسی کند.
ترکمن ها تا ظهور اسلام در سرزمین آنها، متاثر از تفکرات اجتماعی و دینی ماوراء النهر نظیر بودایی، مانویت و در بعضی مناطق تفکرات شمنی (طبیعت پرستی و اعتقاد به آسمان) بودند و مظاهر طبیعت و آسمان و زمین و آب را مورد تقدس قرار می دادند. تقدس تنگری (خدای آسمان) از اعتقادات خیلی قدیمی آنها حکایت می کند. آسمان یکی از عناصر مقدس محسوب می شد که علت آن را در ریزش باران و به دنبال آن سرسبزی و آبادانی می دانستند و برای آن مراسم سویت قازان را اجرا می کردند.
نخستین سیاحی که از مراسم دینی ترکمن ها (اغوزها) سخنی به میان آورد، احمد بن فضلان می باشد. وی در سال 309 هجری از بغداد جهت گسترش اسلام در بین ترک ها و اسلاوها به سرزمین ماوراء النهر و خوارزم می آید. ابن فضلان می نویسد:
« در جرجانیه (اورگنج را جرجانیه هم گفته اند)، هر کسی بخواهد هدیه ای به دوستش تقدیم کند می گوید: نزد ما بیا با هم صحبت کنیم من آتش خوبی در خانه دارم.»
احترام داشتن آتش در بین تمامی اقوام از جمله ترکمن ها رایج بوده است. در ضمن مسافرت وی از جرجانیه به سمت سرزمین غزها در راه هوا خیلی سرد و سرمای آن غیر قابل تحمل بود، در این موقع یکی از یاران وی رو به ابن فضلان کرده می گوید: « خدای تو از ما چه می خواهد؟ او دارد ما را از سرما می کشد». ابن فضلان می گوید: «می خواهد شما لا اله الا الله بگویید»، آنگاه وی خندید و گفت: «اگر می دانستیم چنین می کردیم.»
در ماه ذیقعده سال 309 هجری ابن فضلان نزد غزها بود، « اینان به اسلام ایمان ندارند و بزرگان خود را ارباب می خوانند وقتی یکی از ایشان بخواهد با رئیس خود در کاری مشورت کند، می گوید: ای خدا در فلان کار چه کنم؟ ایشان در کار خویش با یکدیگر مشورت می کنند، هرگاه به یکی از آنان ستمی بشود یا پیش آمد ناگواری برایش روی دهد سر خود را به سوی آسمان بلند کرده می گوید: «بیر تانگری» این لغت ترکی و به معنای خدای یگانه است. از پادشاهان و رؤسای آنها نخستین کسی را که ملاقات نمودیم «ینال کوچک» بود. وی مسلمان شده بود و به او گفته بودند اگر اسلام اختیار کنی بر ما ریاست نخواهی داشت، از این رو از اسلام دست کشید.
هرگاه مردی از ایشان بیمار شود و بمیرد برایش چاله بزرگی به شکل اطاق حفر می کنند و قرطق (عبا) و قبای او را به تنش کرده، کمربند و کمانش را بسته به یک قدح چوبی پر از شراب «قمیز» در دست او می نهند و یک ظرف چوبی از شراب در مقابلش قرار می دهند و هر چه دارد در آن اطاق نزد او می گذارند. آ«گاه او را در آنجا می نشانند (یعنی نشسته به خاک می سپارند) سقف اطاق را می پوشانند و بالای سقف را به شکل گنبد می سازند.»
فاروق سومر شکل این گنبدها را شبیه خانه های ترکمانان (آلاچیق) می داند. وی اضافه می کند: « در نزد ترکمن های کنار دریای خزر قبه هایی وجود دارد که به آن «یوسکا» می گویند». نمونه های این قبرها در زیارتگاه خالدنبی وجود دارد.
وامبری در ضمن سیر و سیاحت در نزد ترکمن هابه سال 1862 میلادی از مراسم خاکسپاری ترکمن ها سخن رانده، می نویسد: «وقتی یکی از رؤسای برجسته یعنی کسی که به دریافت لقب «باتر» (دلاور) نائل شده باشد، بمیرد، رسم است که یک «یسکا» (تپه کوچک) روی قبرش برپا می کنند. هر ترکمن باید با ریختن دست کم هفت پارو خاک در آن شرکت کند و این بناهای یادبود غالبا دارای شصت پا محیط و بیست و پنج تا سی پا ارتفاع می شود.»
در زیرنویس کتاب اشاره شده که این رسم در بین هون های قدیم وجود داشته و مجارهای امروز هم گاهی آن را به جا می آورند. امروزه ترکمن ها معتقدند که شرکت در مراسم خاکسپاری وظیفه هر فرد مسلمان است.
ابن فضلان چنین ادامه می دهد: « سپس به دام های متوفی روی می آورند و به نسبت تعداد آنان از یک تا دویست راس می کشند و گوشت آنها را بجز کله و پاچه و پوست و دم می خورند، و آنچه را که نخورند بر چوبه ای می آویزند و می گویند: «اینها دام های او هستند که سوار بر آنها به بهشت می رود». هرگاه در زمان حیاتش کسی را کشته و شخص شجاعی بوده به تعداد کسانی که به دست او کشته شده اند، شکل هایی از چوب تراشیده و در قبرش می گذارند و می گویند: اینها غلامان او هستند و در بهشت به او خدمت می کنند.»
در گذشته در قبرستان های منطقه گلیداغ و به ویژه بر سر قبر نخورلی های ساکن جرگلان خراسان، چوب هایی به شکل پر و بال پرندگان تراشیده نصب می کردند و در قبرستان خالدنبی بر سر مردگان ستون هایی از سنگ تراشیده که تا 5/2 و حتی بیشتر ارتفاع دارد و دارای بندهایی گاه یک حلقه و گاه 2 تا 3 حلقه است، گویا این حلقه ها نشانه تمول و قدرت متوفی بوده که بعدا به صورت قوچ درآمده است.
فاروق سومر از مراسم «یوق آشی» و «اولو آشی» صحبت به میان می آورد که منظور مراسمی است که در هنگام وفات مرده برگزار می شود و غذایی صرف می شود.
هنگام مرگ پهلوان او را همراه با اسب دفن می کردند و دم بقیه اسب هایش را نیز می بردیند و هنگام مرگ، ایل از چشمان خود اشک خونین جاری می ساختند (قانلی یاش) (بدینگونه که صورت خود را با ناخن خراشیده همراه با اشک، خون نیز جاری می شد.)
فاروق سومر از یک عقیده دیگر ترکمن ها سخن می گوید: «طبق یکی دیگر از باورهای غزها، آنان آب را مقدس و پاک می دانند بهمین جهت فرو رفتن در آب را گناه بزرگ می شمارند و موقع رفتن به آب نباید لباس را از تن کند - نباید تن با آب تماس یابد.)
ابن فضلان در ادامه سفر خود نزد ترکهای باشقرد (باشگرد) رفته از یکی از خصوصیات آنان یعنی پرستش قطعه چوب سخن می راند. وی می نویسد: «هر یک از ایشان تکه چوبی تراشیده و به گردن خویش می آویزند و چون قصد سفر یا برخورد با دشمن کند آن را می بوسد و بر آن سجده می گذارد و می گوید «خدایا با من چنین و چنان بکن»، در میان ایشان کسانی هستند که به وجود 12 خدا معتقدند «خدای زمستان، خدای تابستان، خدای باران، خدای باد، خدای درخت، خدای مردم، خدای چهار پایان، خدای آب، خدای شب، خدای روز، خدای مرگ و خدای زمین»، خدایی که در آسمان است بزرگترین آنها می باشد و در عین حال با سایر خدایان متفق است و هر یک از آنان از کار شریک خود رضایت دارد.»
این اعتقادات را می توان همانند خدایان متعدد یونانی دانست. همانطور که در یونان در راس خدایان مختلف زئوس قرار دارد، در اینجا هم در راس خدایان متعددی که نام برده شده خدای آسمان (تنگری) قرار دارد. امروزه در اعتقادات خرافی ترکمنها ایه (صاحب) می گویند، مثلا «گورگن ایه / خدای رود گرگان»، «قونوم ایه سی / خدای قبرستان» و ... .
یکی از سیاحان چینی به نام هسوان تسانگ در سال 629 میلادی مطابق با هشتم هجری جهت تبلیغ بودیسم از راه ترکستان به هندوستان رفته، درباره ناحیه ایسّی گول می نویسد: «برخی از ترک ها زردشتی بودند، آنها آتش را مقدس می دانند و از نشستن بر روی چوب اجتناب می کنند معتقدند که چوب حاوی آتش است.»
ابواسحق اصطخری که 340 هجری از مناطق ترک نشین دیدار کرده می نویسد: «طراز سرحد است میان ترک و مسلمان و حد اسلام تا این جایگاه است و از آنجا به خرگاه های خرلخان درشود.»
بنا به نوشته شهرستانی «مزدکیان در سمرقند و شاش (چاچ) و ایلاق منزل گزیدند به احتمال قوی مزدکیان نخستین ناشران این فرهنگ در سرزمین بین سیردریا و « چو » بوده اند.»
مسعودی در قرن چهارم هجری تغزغزان را پیرو مانویت می داند و بیرونی اعظم ترکان شرقی را پیرو مانوی می داند. بارتلد اینگونه نتیجه گیری می کند که مانویت فقط در میان مردم اسکان یافته حوزه سیر دریا که از دیگر ترکان تحصیل کرده تر بودند نائل شده است. تمیم بن بحر المطوعی جهانگرد عرب می گوید: «فقط در پایتخت تغزغران اکثریت با مانویان بوده و دیگر بخش های آن عده زرتشتیان بیشتر است.»
بعد از گسترش اسلام، امیر اسماعیل در سال 280 هجری هنگامی که بر شهر تالاس (طراز) پیروز گردید، کلیسای بزرگ آنجا را به مسجد جامع تبدیل کرد و مسجد جامع شهر مرکی هم پیشتر کلیسا بوده است.»
با وجود گسترش اسلام، رشیدالدین فضل الله، تمام اونقون ها و تمغاهای (مهر) اقوام بیست و چهارگانه اوغوزها را بیان داشته است یعنی زمان وی این علائم مراعات می شده است.
در ایام نفوذ اسلام در منطقه ماوراء النهر مقاومت هایی نظیر مقاومت «سول» انجام گرفته و حتی اوغوزها رهبرشان (یبغو) را بخاطر پذیرش اسلام، از رهبری خلع می کنند.
بارتلد در مقاله فتوحات اعراب در ماوراء النهر از مقاومت امیر سمرقند و کمک خواستن وی از خاقان چین با ذکر نامه ای به تاریخ 100 هجری نقل کرده است.
ماوراء النهر در سال 86 هجری به دست محمد قتیبه فتح گردید و در سال 92 هجری خیوه به دست مسلمانان فتح گردید.
آخوند
ترکمن ها آخوند را آخون تلفظ می کنند و این افراد تا پنجاه سال پیش قبل از 1330 در دو مرکز بزرگ اسلامی یعنی در بخارا و خیوه درس می خواندند و امروزه کلیه مراتب علمی و مذهبی ترکمن ها در حوزه ها ی علمی ایران و مراکز ترکمن نشین مثل گنبد کاووس، قره بولاق، گومیشان، گلی داغ، قارقی، آق قلا و کلاله و ... انجام می شود.
رتبه ی آخوندی را شورای آخوندهای مدرس تعیین می کند. در مرتبه ی بالاتر از آخوند، روحانیون انگشت شماری هستند که به آنها « تقصیر » اطلاق می شود، شاید بتوان واژه ی آیت الله را معادل آن قرار داد.
ملا
ملا به کسانی اطلاق می شود که در حوزه های مذهبی تحصیل می کنند و هنوز به مقام آخوندی نرسیده اند.
قاری
قاری در لغت به معنی قرائت کننده است اما ترکمن ها این لفظ را به کسانی اطلاق می کنند که حافظ کل قرآن هستند و یا در این راه تلاش می کنند.
ترکمن ها وجود قاری ها، ملاها، آخوندها را در انجام فرایض دینی و مراسم سوگواری، نعمتی بزرگ می دانند و به مقام روحانیت آنها ارج می گذراند.
ایشان
ایشان ها افرادی مذهبی هستند و خود را نماینده فرقه نقشبندی معرفی می کنند. این افراد نیز همچون آخوندها، قاری ها، ملاها از احترام خاصی برخوردار هستند.
اولاد
اوالادها افراد مقدسی هستند که خود را از بازماندگان خلفای راشدین می دانند. این افراد نیز محترم هستند و به چهار گروه تقسیم می شوند:
1- شیخ: شیخ ها نسب خود را به حضرت ابوبکر می رسانند.
2- مختوم: مختوم ها نسب خود را به حضرت عمر می رسانند.
3- آتا: آتاها نسب خود را به حضرت عثمان می رسانند.
4- خوجه: خوجه ها نسب خود را به حضرت علی می رسانند.
منبع
نگاهی به فرهنگ مادی و معنوی ترکمن ها،
این زیارتگاه در نزدیکی روستای اینچه برون - مرز شمالی ایران و با ترکمنستان- و در شمال غربی گنبد کاووس کنار روستای دانشمند بر بالای تپه ای کم ارتفاع واقع است.
نام امامزاده «ملا علی» بوده و نسبت او به یکی از خلفای راشدین می رسد. قبر این امامزاده گنبدی از آجر دارد.
زکریا پیغمبر (ع)
زیارتگاهی است که ترکمن ها به آن اولیه می گویند، با نمایی آجری که در شمال گنبد کاووس قرار دارد.
حضرت زکریا یکی از آخرین انبیای عهد قدیم است که در قرن 6 قبل از میلاد می زیست. وی به تجدید روحانیت اسرائیل در عهد مسیح بشارت داده بود.
خالدنبی
آرامگاهی است در قله ی گوگچه داغ و زیارتگاه ترکمن ها می باشد. در مورد این زیارتگاه می گویند در فاصله ی حضرت عیسی (ع) و حضرت محمد (ع) چهار نبی آمده است که یکی از آنها خالدنبی است. (خالد بن سنان بن عبس، بنا به قولی نسبت او به حضرت اسماعیل بن ابراهیم (ع) می رسد.)
اصل او از عدن است. وی از قوم خورشید آزار دید و به مکان فعلی پناهنده شد. خداوند او و یارانش را به صورت سنگ در آورد تا دست دشمن به آنها نرسد.
قدم گاه بهاءالدین نقشبند
زیارتگاهی است در 10 کیلومتری شمال شرقی بندرترکمن، نزدیک روستای خوجه لر. زنان نازا بیش از دیگران به این مکان مقدس متوسل می شوند. نقل است که حضرت بهاءالدین نقشبند مدتی در این مکان بیتوته کرده است.
عالی خان بابا
در شرق استان گلستان، نزدیک روستای چناران، در مسیر جاده کلاله- مراوه تپه و در بلندای کوهی مرتفع، آستانه ی مبارکه ای دیده می شود که می گویند متعلق به سید جلیل القدری به نام عالی خان بابا است؛ سیدی شفابخش و مستجاب الدعوه.
عالی خان بابا، فرزند سید محمد، به سال 1030 ه.ق در خوجه قلا نزدیک قری قلا - واقع در ترکمنستان- متولد شد و در مدرسه ی غوث الاعظم، یکی از مشهورترین مدارس بخارا درس خواند و به زودی آوازه کرامات او در همه جا پیچید. این سید بزرگوار به سال 1125 ه.ق در زادگاه خود – خوجه قلا- دار فانی را وداع گفت و به بنا به وصیت خودش، در مکان فعلی دفن شد.
تکیه بابا
زیارتگاهی است در 600 متری غرب روستای پاسنگ پایین، در دامنه شمالی نیل کوه با بنایی آجری و سقفی حلبی به ابعاد 10× 9 متر.
این زیارتگاه را متعلق به آصف بن برخیا، وزیر دانای حضرت سلیمان می دانند که با شهر گنبد کاووس 40 کیلومتر، گالیکش 14 کیلومتر، با دو راهی کلاله 10 کیلومتر فاصله دارد و در 5 کیلومتری جاده آسفالته گالیکش- مشهد با عنوان تکیه بابا / بابا تکیه در زمره ی اولیا بین مردم شیعه و سنی معزز و محترم است.
در وجه تمسیه ی این زیارتگاه به تکیه بابا می گویند که آن حضرت در حال فرار از دست دشمنان به این منطقه رسید و در حال تکیه دادن به درختی از جنس انار مقتول شد و به وسیله دوستدارانش در پای همان درخت دفن گردید.
زیارتگاه یحیی بن زید (ع)
ترکمن ها این زیارتگاه را «قارانقی امام» می نامند. به این دلیل که زیرزمینی داشت بسیار تاریک که دیوانه ها را در آن زندانی می کردند تا به حرمت امام زاده ارواح خبیث از وجود او خارج شود.
این زیارتگاه متعلق است به حضرت یحیی ابن زید ابن حسین این علی ابن ابیطالب (ع) که در سال 125 ه ق و در سن 18 سالگی به دست نیروهای مسلم بن احور مازنی شهید شد و در سال 127 ه ق به دست ابومسلم خراسانی در محل فعلی دفن گردید.
اصل بنای این زیارتگاه که در سه کیلومتری غرب گنبد کاووس و در کنار رود گرگان واقع است، متعلق به دوران صفویه است که در زمان ناصرالدین شاه قاجار به دست علاء الدوله، حاکم استرآباد، تجدید بنا شد و اکنون نیز بار دیگر بازسازی شده است.
زیارتگاه آق امام
این زیارتگاه که بر قله کوه واقع شده، مورد عزت و احترام شیعه و سنی است. متعلق است به حضرت محمد بن زید ابن حسن ابن ابیطالب که با برادرش، حسن، معروف به داعی کبیر در سال 250 ه ق سلسله ی زیدیه علویان را در طبرستان تشکیل دادند.
حسن تا 270 ه ق با قدرت حکومت کرد و پس از او محمد تا سال 287 ه ق حاکم طبرستان و جرجان (گنبد کاووس فعلی) در این سال بود که به دست سپاهیان سامانی به فرماندهی (محمد بن هارون سرخسی) شهید شد و اینک آرامگاه او در فاصله 5 کیلومتری جاده آزادشهر به مینودشت می باشد.
در کنار مقبره ی این امام زاده، مقبره ی دیگری جلب توجه می کند که متعلق است به امام زاده محمد ابن امام جعفر صادق (ع) ملقب به دیباج. در ساختمان این آرامگاه آجرهایی به رنگ سرخ با کار رفته است، بدین جهت به «گور سرخ» نیز شهرت دارد.
زیارتگاه ثوئین شهید
در محوطه پارک کودک شهر گمیشان واقع در 15 کیلومتری شمال بندر ترکمن، مقبره ای دیده می شود که هیچ بقعه و بارگاهی ندارد و مردم محل آن را متعلق به مرد غریبه ای می دانند که به دست مامورین رضاخانی (حکومت پهلوی اول) مظلومانه به قتل رسید.
سالمندان گومیشان که ناظر این مظلومیت بودند حکایت می کنند که در لحظه ی وقوع قتل، هوا به شدت طوفانی شد و همه جا را تاریکی فرا گرفت؛ آنگاه تا مدت یکسال هر شب جمعه آتشی از قتلگاه او دیده شد که شعله می کشید.
مردم ترکمن این مقبره را با عنوان ثوئین شهید مستجاب الدعوه می دانند.
به غیر از زیارتگاه های معرفی شده در بالا زیارتگاه ها و آرامگاه های دیگری نیز در ترکمن صحرا قرار دارند که در زیر به آنها اشاره می شود:
زیارتگاه آق امام بندر ترکمن
در نزدیکی روستای قره قاشلی.
زیارتگاه آق امام مراوه تپه
در چند کیلومتری روستای آق امام، واقع در جنوب مراوه تپه.
آرامگاه سلطان حبی آتا
در محدوده قرق جنگل گلستان
مزار سلطان حبی فرزند حکیم سلیمان آتا باقیرغانی؛ از بزرگان طریقت یسویه. (قرن 6 ه.ق)
زیارتگاه یل پیر
در نزدیکی روستای لوده.
مزار یکی از علما و عرفای ترکستان.
زیارتگاه پیر آغاچ
در نزدیکی روستای پیراوش.
زیارتگاه و درخت متبرک.
زیارتگاه صالح نبی
در شمال غربی آق قلا.
این دو پیامبر گرامی در شام مدفون اند. و این دو زیارتگاه یادبود آنان است.
زیارتگاه یعقوب نبی
در شمال روستای یامپی آق قلا.
|
|
1) عید قربان یا قربان بایرام این عید، عیدی بزرگ برای مسلمانان است. در این عید، ترکمنها خانههای خود را آراسته و تزیین مینمایند. بهترین لباسهای خود را پوشیده و شیرینیهای گوناگون را فراهم مینمایند و چشم به راه میهمان مینشینند. این رسم، به مانند عید نوروز باستانی ایرانیان است. در گذشته، ترکمنها خوراکهای گوناگونی را از گوشت پخته و آنها را برای همسایگانشان میفرستادند و سال خوب و پربرکتی برای آنان آرزو میکردند. همچنین در عید قربان پسران و دختران بیشتر از معمول به بازی میپردازند. از جمله اینکه تعدادی پسر و دختر در جایی گرد هم میآیند و با چند چوب و ریسمان، تابی را که در اصطلاح محلی به آن سنجق میگویند. درست کرده و تاب میخورند و به دید و بازدید یکدیگر میروند. مردم توانگر فارسزبان استان گلستان هم قربانی کرده و این روز را جشن میگیرند. قربان بایرام یا عید قربان که مهمترین جشن ترکمنها است و در روز دهم ذیالحجه با قربانی کردن دامها برگزار میشود، از روز هفتم ذیالحجه شروع میشود. این روز را روزی که از بوی خوش جشن خبر دهد مینامند. در این روز خانه و تمام اسباب و وسایل را تمیز میکنند. روز هشتم روز «عید مردگان» است که برای مردگانشان «پاسدق» نذر میکنند که نوعی نان است. روز نهم «دیری عید» روز زندهها است و بهترین و تمیزترین لباسهایشان را میپوشند. شب قبل از عید استحمامی مخصوص میکنند که به آن «قربان شوره» گویند و روز دهم یا «قربانلیق» روز قربانی کردن در راه خدا است. روزهای یازدهم و دوازدهم، روزهای صدقه دادن یا «چاقرمق»، به معنی دعوت کردن است و برای خوردن آبگوشت قربانی، همدیگر را دعوت میکنند. روز عید قربان هر خانواده در حدی که شرع معین کرده است، گوسفند یا بز یا گاوی را ذبح میکنند. چنانچه کسی یک اسب و یک جفت گاو برای شخم زدن داشته باشد (امروزه موتورسیکلت به جای اسب و تراکتور به جای دو گاو کاری حساب میشود)، قربانی بر او واجب است. صبح عید همگی تا هنگام قربانی کردن و باز کردن دهان با گوشت قربانی روزه هستند. مردان برای نماز جماعت به مسجد رفته و نماز عید قربان میخوانند و پس از آن در موقع ذبح، چالهای در زمین حفر میکنند و وسط آن قدری برآمدگی خاک را باقی میگذارند. روی آن مقداری خاکستر نمک و گندم (آرد) میگذارند. وقتی خون قربانی در چاله ریخت آن را با مواد فوق مخلوط کرده برای تبرک بر پیشانی میمالند. البته این کار امروزه توسط روحانیان منع شده است. همچنین در روزهای عید بر سینه تپهها بر میدانچهها و ایوانخانهها تاب «سالانچق» برپا میدارند و دختران، پسران، زنان، مردان و کودکان به تاببازی مشغول میشوند؛ زیرا چنین باور دارند که بار گناه بر شانههای انسان است و با تاب خوردن (که کنایهای از صعود است)، گناه از شانهها فرو میریزد و میگویند در قدیم که دل سیاهی نبود باهم تاب میخوردند و این روز، روز آشنایی جوانان با یکدیگر بود (همان). 2) عید فطر یا آراز بایرام از دیگر اعیاد مذهبی ترکمن عید فطر است. در روز عید پس از خواندن نماز عید فطر با پوشیدن لباسهای نو و تمیز به دید و بازدید میپردازند و به هم تبریک میگویند. این عید نیز با خیرات و مبرات همراه است. در ماه رمضان دو شب را جشن میگیرند که یکی شب «یا رمضان»؛ یعنی شب چهاردهم ماه رمضان است. بعد از نماز مغرب یک روحانی به همراه عدهای که به خاطر صواب او را دنبال میکنند به در خانه یکایک اهالی رفته و با خواندن اشعاری به مردم قوت قلب میدهند که نیمی از ماه رمضان گذشته و چیزی از ماه رمضان باقی نمانده است. صاحبان منازل به آنها پول یا جنسی میدهند که بعد از جمعآوری میان روحانی و آن عده تقسیم میشود. شب دیگر شب قدر یا شب 27 ماه رمضان است که تا سحر به شبنشینی و دعا خواندن و خوردن شیرینی و تنقلات مشغول میشوند. ترکمنها در روز عید فطر (اول ماه شوال) مثل همه مسلمانان روزه گرفتن را حرام میدانند. در این روز مردان در هر گروه سنی که نماز بر آنها واجب شده است به عیدگاه میروند و در صفوف فشرده و منظم به سخنان و پند و اندرزهای واعظان گوش میدهند. سپس به امامت امام جمعه شهر دو رکعت نماز عید فطر را میخوانند و بعد از نماز بلافاصله به دید و بازدید اقوام و خویشاوندان و دوستان رفته و عید را تبریک میگویند. همچنین جهت زیارت و دعا برای گذشتگان و از دسترفتگان خود به قبرستان محل میروند و معمولاً خانواده نیز سفرههای رنگینی را پهن میکنند تا از میهمانان عزیز پذیرایی کامل صورت پذیرد. اکثر خانوادهها مراسم صدقه دارند و امام جماعت مسجد محل و همسایگان و سایر میهمانان را جهت پذیرایی و صرف ناهار دعوت مینمایند. زنان ترکمن یک روز قبل از عید فطر را روز قوقن مینامند و در این روز نانهای روغنی (چافاتی) را با کمک افراد خانواده میپزند و آن را بین همسایگان تقسیم میکنند. 3) مولودی (تولد پیامبر) مولودی یا جشن تولد پیامبر را ترکمنها بسیار مهم میدانند. ترکمنها اعتقاد دارند که حضرت محمد(ص) در 12 ربیع الاول به دنیا آمده و در همین روز هم از دنیا رفته است. اگر این روز برابر با دوشنبه باشد، که شب تولد پیامبر است، مولودی بسیار پر هیجان میشود و مجلسی برگزار میکنند که تنها مردان، حق شرکت در آن را دارند و ساعتهایی را با شعرخوانی درباره پیامبر میگذرانند (ابنبطوطه، بیتا، ج1، ص240). 4) مراسم طلب باران اگر باران نبارد مراسمی به نام «سویی قازان» برپا میشود. اهالی محل در یک چهارشنبه گوسفندی کشته و در مسجد به دعای مخصوص میپردازند. هنگام دعا دستها کشیده است و انگشتان را به طرف پایین میگیرند و طلب رعد و برق و نزول باران میکنند. پس از دعا و صرف غذا در گروههای سی یا چهل نفری به همراه یک روحانی به در منازل رفته و آرد جمع میکنند. اگر اهالی خانه خواسته آنها را برآورده کردند، دعا میکنند تا فرزند پسری نصیب آنها گردد و در غیر این صورت برای آنها فرزند دختر آرزو میکنند. سپس با آن آرد آش میپزند و میان مردم تقسیم میکنند. این رسم که در میان گوگلانها به «توی تاتان» معروف است، با جمعآوری و فروش آردها و دادن صدقه در شب بعد پایان مییابد (محمودینژاد، 1391ش). 5) رؤیت هلال ماه مبارک رمضان «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره، 183)؛ «ای کسانی که ایمان آوردیدهاید، بر شما روزه واجب شده است، همانطور که بر کسانی که قبل از شما بودند واجب گردیده تا باشد که پرهیزگار شوید». به استناد آیه شریفه قرآن کریم که روزه گرفتن بر هر مسلمانی اعم از زن و مرد واجب میباشد، با حلول ماه مبارک رمضان شور و شوق خاصی در میان ترکمنها ایجاد میشود. همه ترکمن?ها در آن ماه رحمت و مغفرت، بنا به فرمایش حضرت محمد(ص) که فرمود: «صوموا لرویه و افطروا لرویه» در روز آخر ماه مبارک شعبان پس از غروب آفتاب از کوچک و بزرگ، مرد و زن به اتفاق همدیگر برای رؤیت هلال ماه مبارک رمضان از خانه و منزل خود بیرون میآیند و دیدگان خود را به نقطه رؤیت آن معطوف میدارند تا بتوانند ثوابی را که با رؤیت ماه شامل حال یک انسان میشود از آن مستفیض و بهرهمند شوند؛ زیرا که همت گماردن برای رؤیت هلال ماه ثواب زیادی دارد. بنابراین روزه گرفتن ترکمنها همراه با رؤیت ماه میباشد و گاهاً احتمال دارد در روز بیست و نهم شعبان به خاطر نامساعد بودن وضعیت جوی، رؤیت ماه مقدور و ممکن نباشد. در اینگونه زمانها اگر خبری از مناطق دیگر توسط ائمه جمعه و جماعات دال بر رؤیت ماه مخابره شود، همان شب سحری بیدار میشوند و اگر رؤیت ماه به خاطر وضعیت جوی ممکن نباشد و از منطقه دیگر خبری از رؤیت ماه نرسد، روز بعد (روز سیام) ماه شعبان به صورت یومالشک روزه گرفته میشود، اما نماز تراویح خوانده نمیشود. پس از اثبات رؤیت ماه و انتشار خبر آن توسط ائمه جمعه و جماعات در سطح منطقه و یا از طریق صدا و سیما، همه ائمه جمعه و جماعت بعد از نماز عشاء، نماز تراویح را که در مجموع 20 رکعت است (10 نماز دو رکعتی غیر از نماز عشاء)، در سی شب از شبهای ماه مبارک رمضان در مساجد محل برگزار میکنند که در هر چهار رکعت نماز تراویح جهت تنفس نمازگزاران سه بار این دعا توسط یکی از قاریان قرائت میشود: «سبحان ذی الملک و الملکوت سبحان ذی العزه و العظمه و القدره و الکبریاء و الجبروت سبحان الملک الحی الذی لا ینام و لا یموت سبوح قدوس ربنا و رب الملائکه و الروح لااله الا الله نستغفر الله و نسئلک الجنه و نعوذ بک من النار». 6) برگزاری نماز تراویح و دعای بعد آن «اللهم صل علی سیدنا و مولانا محمد و علی آله و اصحابه و سلم، اللهم زینا بزینت الایمان و شرفنا بشرافه الهدایه و العرفان و اکرمنا بصیام شهر رمضان و ارزقنا الجنه و تقبل منا تراویحنا و تسابیحنا یا حنان بفضلک و جودک یا منان برحمتک یا ارحم الراحمین»، بعد از این دعا آیات کریمه زیر توسط قاری قرآن خوانده میشود: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآَنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (بقره، 185). در ماه مبارک رمضان در بعضی از مساجد محل در نمازهای تراویح مراسم ختم قرآن خوانده میشود که ترتیب آن نیز مثل نمازهای تراویح است، با این تفاوت که به جای سورههایی از 30 جزء قرآن، همه قرآن را به پنج یا شش بخش تقسیم میکنند و در طول پنج یا شش شب همچون نماز تراویح در 20 رکعت بجای میآورند. البته قرائت قرآن در این شبها در نماز تراویح توسط قاریان و حافظان حاذق منطقه صورت میگیرد که غالباً دو نفره یا سه نفره میباشد. در ایام رمضان در بین ترکمنها رسم است که حتیالامکان نماز خود را در مساجد محل برگزار نمایند؛ چون اجر و ثواب نماز جماعت در آن ماه به مراتب بیشتر از سایر ماهها است. آنچه که در این ایام در بین ترکمنها بیشتر چشمگیر است، حضور گسترده نوجوانان و جوانانی است که با ندای اولین بانگ اذان با کلاههای سفید در صحن نماز حضور مییابند. از جلوههای دیگر این ماه در زمان افطاری است. البته در بین ترکمنها رسم است که هر روز چند خانواده برای افطاری، صدقههای خود را که بیشتر غذای آبکی و خرما است، به مساجد میآورند و پس از اذان مغرب تناول میکنند.در ضمن در زمانی که صدقهای آورده شود، پس از غروب آفتاب مؤذن از بلندگو قبل از اقامه نماز، کلمه «آغذ آچلی» یعنی زمان افطاری است را میگوید و پس از تناول صدقه اذان گفته و نماز را بجا میآورند. کلاسهای قرائت قرآن، احکام و شرعیات در این ماه پس از نماز عصر توسط ائمه جماعات برگزار میشود و در فواصل این ایام اکثر جوانان قرآن را فرا میگیرند، حتی پیرمردان نیز در این کلاسها شرکت میکنند و راجع به نماز و قرآن و مسائل دینی سؤال میکنند و دوست دارند بیشتر با قرآن مأنوس شوند و از فیوضات آن در ماه مبارک رمضان بهرهمند شوند. در بعضی از محلات ترکمننشین امام جماعت از طریق بلندگو به پند و موعظه و نصیحت و تشریح مسائل دینی میپردازد و آنان را به انجام این فریضه الهی دعوت میکند و از آنان میخواهد که بیشتر در این ماه به عبادت و بندگی مشغول باشند و کمک و دستگیری از مستمندان را فراموش نکنند و از گناهان خود طلب استغفار کنند و روزهداری را افطاری دهند تا در روز قیامت از آتش جهنم مصون شده و از حوض کوثر ساقی باشند. همچنین از موارد دیگری که لازم به ذکر است، بیداری اهالی محله در بعضی مناطق در موقع سحری است که این عمل هم توسط مؤذن محله از طریق بلندگو و یا توسط همسایگان صورت میگیرد تا همه بتوانند سحری به موقع بیدار شوند و در خواب نمانند. پس از تناول سحری همه با نیتِ «نویت ان اصوم صوم شهر رمضان من الفجر الی المغرب خالصا لله تعالی» روزه میگیرند. روزهای که توأم با پرهیز از منکرات و لهو و لعب و دوری از تهمت و دروغ و چشمچرانیها است و تلاش در وصل به خدا و کمک به مستمندان و شاکر نعمتها است. ترکمنها در شب چهاردهم ماه مبارک رمضان مراسمی تحت عنوان «یا رمضان» دارند که به شکرانه نیمه شدن این ماه و نعمتی که از آن برخوردار بودهاند، برگزار میکنند، بدین ترتیب که بعد از نماز عشاء و تراویح گروهی از جوانان و نوجوانان به رهبری پیشنماز مسجد بر در خانهها میروند و رهبر این گروه اشعاری را در ستایش این ماه میخواند و دیگران «الله» میگویند. صاحب خانه نیز مبلغی پول یا شیرینی میدهد که آخر سر بین رهبران گروه این مراسم تقسیم میشود. پیام کلی «یا رمضان» این است که ماه نیمه شد، همت کنید برای نیمه دیگر. ابیات ذیل از اشعار مربوط به «یا رمضان» است که رهبر گروه میخواند و دیگران نیز در پایان هر بخش، «الله» میگویند: السلام علیک یاتان کیشی لر (سلام بر کسانی که در حال استراحت هستند)/ کرفیگینی کرفیگه غاتان کیشی لر (و مژه بر مژه نهادهاند) نماز اوقیب روزه توتان کیشی لر (سلام بر نمازگزاران و روزهداران)/ محمد امتینه یا شهر رمضان (سلام بر امت محمد(ص)). رمضان آیلاری گلرده گچر (سرانجام ماه رمضان پایان خواهد یافت)/ آیینگ اون دوردینه یالقیمین ثچر (در شب چهاردهم همه جا روشن خواهد شد) آطینی ایر لاب میناردا قاچار (و سوار بر اسب راهوار خواهد تاخت)/ محمد امتینه یا شهر رمضان (سلام بر امت محمد(ص)). روزه توتمایانی نه ایلایار لار (با روزهخواران چه خواهند کرد؟)/ تاموغ نینگ اورتاثیند اباغلا یار لار (آنان را در آتش جهنم گرفتار خواهند کرد) یوزینه قارا چکیب داغلا یار لار (مهر سیاهی و سیاهکاری بر چهرهشان خواهند زد)/ محمد امتینه یا شهر رمضان (سلام بر امت محمد(ص)). 7) برگزاری مراسم لیالی قدر ترکمنها برای شب 27 ماه مبارک رمضان احترام خاصی قائل هستند. در این شب برای پذیرایی از میهمانان که به دیدار میآیند، سفرههای رنگین میچینند و به نام «قدر گیجه» شب قدر شادی میکنند؛ زیرا معتقدند شب قدر شب نزول قرآن بر صاحب ختمی مرتبت برای هدایت بشر است. طبق آیه قرآن کریم عبادت در این شب بهتر از عبادت 1000 ماه میباشد که در آن شب قدر نباشد. علاوه بر آن به اعتقاد ترکمنها حضرت خضر(ع) بر کسانی ظاهر میشود که نیکوکار هستند، پس گروهی که خود را مستحق زیارت آن حضرت میدانند تا وقت سحری به دیدار اقوام و دوستان میروند تا شاید بخت بیدار دیدار آن یار آشنا را بشارت دهد. ضمناً در این شب خانوادههایی که قصد ازدواج و وصلت دارند، هدایا و نقل و شیرینی برای خانواده عروس میبرند و این ایام را به آنان تبریک و شادباش میگویند. همچنین ترکمنها عقیده دارند که پرداخت فطریه قبل از شب قدر ثواب بیشتری دارد، اگرچه تا پایان ماه مهلت دارند. اهلسنت به چند دلیل شب 27 ماه مبارک رمضان را شب قدر میدانند و بر شبهای فرد دیگر دهه آخر رمضان ترجیح میدهند که عبارتند از: 1. مفسران اهلسنت کلمات سوره قدر را شمارش کردند و تعداد کلمات سوره قدر سی کلمه بوده و کلمه بیست و هفتم آن، که کلمه «هی» میباشد، اشاره به شب قدر دارد. 2. دیگر اینکه در همان سوره، کلمه «لیله القدر» سه بار تکرار شده است، که تعداد حرفهای این کلمه نه حرف میباشد و تعداد تکرار کلمات (سه) ضربدر تعداد حروف (نه) باز هم میشود 27 و این نشان از شب قدر بودن شب 27 است. 3. بایزید بسطامی نیز دوبار شب قدر را در خواب دیده است که هر دوبار شب 27 بوده است. 8) مراسم اعتکاف پیامبر گرامی اسلام در روایتی فرموده که شب قدر را در شبهای فرد دهه آخر ماه مبارک رمضان بیابید. بنا به همین روایت در اکثر مساجد اهلسنت امام جماعت محل یا یکی از صوفیان محل در 10 روز یا حداقل سه روز آخر ماه رمضان به اعتکاف مینشینند و در خانه خدا به عبادت و بندگی مشغول میشوند تا شب قدر را در خانه خدا با عبادت و بندگی بگذرانند. ترکمنها دو روز قبل از پایان ماه مبارک رمضان را، روز «کِر» میدانند. روز کِر یعنی کنایه از خانه تکانی. در این روز زنان خانواده با کمک دختران و زنان همسایه و دوست و آشنا برای نظافت خانه، اعم از شست و شوی فرشها، ظروف، لباسها و خانه تکانی همت میگمارند تا به استقبال عید فطر بروند. 9) احترام به روز عاشورا در میان ترکمنها یکی از روزهای به یاد ماندنی و با فضیلت و کرامت، ایام محرم و خصوصاً روزهای عاشورا و تاسوعا است. این روزها در نزد ترکمنها به استناد احادیث و روایات از احترام و جایگاه ویژهای برخوردار میباشد. ترکمنها با الهام از قرآن کریم که فرمود: «وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآَیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ» (ابراهیم، 5)؛ «روزهای خدا را به یاد آورید، همانا در آن برای اهل صبور و شکور نشانههایی است»، برای آن حرمت حاصی قائلند. از نظر علمای اهلسنت مصادف با روز عاشورا در طول حیات تاریخ وقایع مهمی در زمانهای مختلف رخ داده که هر کدام به نوبه خود جای تأمل و تفکر دارد. از جمله این حوادث که میتوان به آن اشاره نمود، عبارت است از: 1. استجابت توبه حضرت آدم(ع). 2. عروج حضرت ادریس به بهشت برین. 3. قرار گرفتن کشتی حضرت نوح(ع) در کوه جودی پس از اتمام سیل. 4. روز ملاقات و دیدار حضرت یعقوب(ع) با فرزندش حضرت یوسف(ع). 5. روز شفا یافتن حضرت ایوب(ع) از مرض ناعلاج. 6. روز نجات حضرت موسی(ع) از دریا و غرق شدن فرعون و یارانش. 7. روز نجات حضرت یونس(ع) از شکم ماهی. 8. روز نجات حضرت ابراهیم(ع) از آتش نمرود. 9. روز استجابت توبه حضرت داود(ع). 10. روز تولد حضرت ابراهیم(ع) و انتخاب وی به عنوان «خلیل الله» از جانب خداوند. 11. به شهادت رسیدن نوه گرامی پیامبر اکرم(ص) و فرزند برومند حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، حضرت امام حسین(ع) به اتفاق 72 تن از یاران با وفای خود در صحرای کربلا. ماه محرم در میان ترکمنها به عنوان «عاشرآی» معروف میباشد و وجه تسمیه آن به خاطر وجود روز عاشورا در آن ماه میباشد. در حقیقت عاشورای مخفف دو کلمه عاشور و آی میباشد؛ یعنی ماه عاشورا که رفته رفته به خاطر سهولت در تلفظ به صورت عاشور آی و عاشرآی درآمده است. ترکمنها در این ماه با کرامت، آداب رسوم خاصی دارند که از جمله آنها گرفتن روزه، خواندن نمازهای نافله، دادن صدقه، پختن انواع نان و اطعمه محلی، دعوت از اهالی محله در مراسم ناهار، فرستادن صدقه به مساجد و خواندن دعا و قرآن به ارواح طیبه شهدای مظلوم کربلا مخصوصاً امام حسین(ع) است. در این روز اغلب ترکمنها روزه میگیرند و بر این اعتقادند که روزه گرفتن در این ماه کفالت گناهان یک سال گذشته وی را میکند. در روز عاشورا صدقه دادن به فقرا و دستگیری از تهیدستان و بینوایان و تلطف کردن به یتیمان و سلام دادن به همنوعان و ارشاد و راهنمایی و هدایت انسانها به صراط مستقیم و خشم خود را خوردن، پاداش و ثواب زیادی به همراه داشته و خداوند نیز برای این امور حسنه در روز قیامت درجات و منزلت والایی در نظر گرفته است. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است که یک بار غسل کردن در این روز موجب مصون ماندن انسان از درد چشم در دنیا و دو بار غسل کردن موجب بخشوده شدن تمامی گناهان میگردد (ترمذی، 1998م، ج2، ص120). 10) برگزاری مراسم نماز و دعا در روز عاشورا ترکمنها به استناد حدیثی از رسول اکرم(ص) در روز عاشورا در منازل و یا مساجد محل نمازهای نافله میخوانند و ثواب آن را به روح پاک امام حسین(ع) و یاران وی هدیه میکنند و در روز قیامت از آن بزرگوار و امام همام طلب شفاعت و امید وساطت دارند. نماز روز عاشورا چهار رکعت است که در هر رکعت قرائت سوره حمد و در روایتی 11 مرتبه و در روایتی دیگر 50 مرتبه سوره اخلاص خوانده میشود و برای ادا کنندگان این روز بشارت بخشایش گناهان 50 سال از عمر گذشته و 50 سال از عمر آینده داده شده است. اسلام و قرآن نه تنها به حب و ولایت رسول الله(ص) که به عشق و ارادت و محبت و مودت اهلبیت و خاندان و خویشاوندان آن حضرت تأکید و توصیه کرده است. خداوند میفرماید: «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى» (شورا، 23)؛ «بگو در ازای رسالت خود اجر و پاداشی از شما نمیخواهم مگر محبت و دوستی نسبت به خویشاوندانم». ترکمنها نیز بنا به فرموده فوق نسبت به خویشاوندان و اهلبیت پیامبر(ص) بالاخص به حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و حضرت فاطمه(س)، ارادتی خاص و محبانه دارند و اعتقاد دارند که امام حسین(ع) سید جوانان اهل بهشت میباشد. پیامبرگرامی(ص) در حق وی فرموده است: «حسین از من است و من از اویم، دوست میدارد خداوند کسی را که حسین را دوست بدارد» همچنین فرمود: «خدا را به خاطر نعمتهای فروان ظاهری و باطنیاش دوست بدارید و مرا به خاطر خدا دوست بدارید و اهلبیتم را به خاطر اینکه من آنان را دوست دارم دوست بدارید» (همان). علامه اقبال لاهوری چه زیبا سروده است: از ولای دودمانش زندهام/ در جهان مثل گهر تابندهام. 11) نامگذاری متولدان ماه محرم در میان ترکمنها در بین ترکمنها ایام ماه محرم، روز عاشورا، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) با عشق و اخلاص و ارادت بیشتری همراه است. نامگذاری ترکمنها و وجه تسمیه آنها از فرهنگ و اعتقاد دینی آنها سرچشمه میگیرد. با نگرشی به اسامی ترکمنها میتوان فهمید که طرف مقابل در چه ماهی از سال و یا در چه موقعی از روز متولد شده است. ترکمنها به فرزندان پسر خود که در ایام ماه محرم و یا در روز عاشورا متولد شدهاند، نامهایی مانند عاشور، عاشورمحمد، عاشورگلدی، عاشورقلی، عاشوردوردی، عاشور قلیچ و ... میگذارند و به دخترانی که در این ایام متولد شدهاند، نامهایی نظیر عاشورتاج، عاشوربی بی، و ... میگذارند. همچنین به فرزندان پسر دوقلویی که در این ایام متولد میشوند، نامهای حسن، حسین و به دختران عایشه، فاطمه میگذارند. 12) مراسم عزاداری برای واقعه کربلا پیامبر اکرم(ص) با عنایت به علم و الهاماتی که از طرف خداوند متعال داشتند، در زمان خود از شهادت نوه گرامیشان، امام حسین(ع) در صحرای کربلا خبر دادند و به اصحاب و یاران خود سفارش کردند که هرکس آن زمان را دریابد، از امام حسین(ع) دفاع کند و او را در مقابل دشمنان اسلام یاری نماید. ترکمنها در ایام عاشورا و محرم همانطور که اشاره شد با برگزاری آیینهای ویژه خود مراتب اخلاص و ارادت خود را نسبت به خاندان رسول الله و مخصوصاً امام حسین(ع) نشان میدهند. ترکمنها مثل برادران اهلتشیع سینهزنی و یا گریه و زاری نمیکنند و این عمل دلیلی بر نداشتن محبت نسبت به اهلبیت رسول الله نیست، بلکه به خاطر عدم جواز شرعی از جانب مذهبشان است. با این وجود اعتقاد راسخ دارند که قیام امام حسین(ع) قیامی علیه ظلم و ستمگری بوده و نهضت او نهضت نجاتبخش ستمدیدگان و مظلومان بود و همچنین برای اصلاح امت جدش و جهت برپایی فریضه امر به معروف و نهی از منکر قیام کرده بود. 13) جشن 63 سالگی در بین مردم ترکمن مرسوم است که هریک از مردان که به سن 63 سالگی میرسد، به پاس بزرگداشت شصت و سه سال زندگی حضرت محمد(ص) جشنی را به پا میدارد. این جشن به زبان ترکمنی بدان «آق قویون» (گوسفند سفید) میگویند. با توجه به وضع مالی شخص برگزار کننده ممکن است مفضل یا مختصر باشد. حداقل این که باید با غذای مختصری آب گوشت از مدعوین پذیرایی شود و اگر هم صاحب جشن توانایی مالی داشت یک یا دو بره و گوسفند سفید یا بز را ذبح کرده و در میان خانوادهها تقسیم میکند. گاه ممکن است مراسم کشتی و مسابقه اسب سواری هم ترتیب دهند. در مراسم کشتیگیری، روستاییان دوردست نیز شرکت میکنند. به برندگان این مسابقات، از طرف صاحب جشن یا خویشاوندان نزدیک او، پول نقد یا پارچه و پیراهن به عنوان جایزه میدهند. ناگفته نماند که ترکمنها در سفید بودن بز و یا گوسفندانی که برای این جشن قربانی میشود، اصرار نمیورزند (همان). |
بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 97997