شوخ _ بی خیال_ بسیارررررررر خونسرد _ اصلا احساساتی نیستم _ عاشق تنهایی _ کنجکاو _ از لوس بازی خوشم نمی اد _
فیلسوفان شیوههای متفاوتی در تبیین و اثبات توحید بر گزیدهاند که نشانه توسعه و تکمیل روشها و وجوه گوناگونِ تحقیق و بررسی در این باب است.
در فلسفه اسلامی هر سه مرتبه توحید یعنی توحید ذاتی، توحید صفاتی، و توحید افعالی بررسی و براهین متعددی اقامه شده است. به عنوان مثال، از نظر فلاسفه، (مثلا ابن سینا) از آنجا که خدا واجب الوجود بالذات است، نفی توحید مسلتزم خلف و تناقض است.
تعبیر واجب الوجود و اثبات توحید به شیوه استدلالی ابن سینا، پس از وی رواج یافت، به گونهای که علاوه بر فیلسوفان، اکثر متکلمان شیعی نیز همان روش را به کار بردند
سهروردی نیز استدلال ابن سینا بر وحدانیت واجب را مطرح و از تعبیر واجب الوجود استفاده کرده و با تمسک به قاعده «صِرْفُ الشیءِ لایتثنّی ولایتکرّر» نیز وحدت واجب الوجود را اثبات کرده است.
فلاسفه همچنین به بساطت ذات خداوند و عدم ترکیب او، که همان معنای «احدیت» در توحید ذاتی است توجه ویزهای داشتهاند. چرا که کثرت واجب الوجود در هر صورت مستلزم یک نحو انقسام در معنای واجب الوجود است.
ملاصدرا با طرح ابتکاری قاعده بسیط الحقیقه («بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیی منها») استدلال مینماید که ذات این حقیقت مبین بساطت و محض بودنِ کامل آن است و از آنجا که حقیقتِ صرف و بسیط، در واقع کل اشیا است، غیری برای این حقیقت باقی نمیماند که بتواند دومی او باشد.
در زمینه توحید صفاتی یعنی عینیت ذات و صفات نیز، در فلسفه مطالب مهمی مطرح شده و نظریه شیعه مورد تایید قرار گرفته است. فیلسوفان پس از ابن سینا، توحید صفاتی را از جهت تعارضِ دیدگاه فلاسفه با آرای مشهور کلامی در این زمینه مطرح کردهاند. خواجه نصیرالدین طوسی، نظریه اشاعره مبنی بر زائد بودن صفات بر ذات را، که منتهی به قبول قدمای هشت گانه میشود، بیان کرده است. از سوی دیگر نظریه معتزله مبنی بر نیابت ذات از صفات را آورده و قول فلاسفه را در مقابل این دو نظریه مشهور کلامی تبیین کرده است.
صدرالدین شیرازینظر فلاسفه پیش از خود (ابن سینا، فارابی و شیخ اشراق) را به اصل اساسی نظریه خود (بسیط الحقیقه) برگردانده و با آن تطبیق داده است.
همچنین در توحید افعالی، فلاسفه تصریح دارند که هیچ فاعل و مؤثری جز خدا نیست و تمام افعال بیهیچ واسطهای، مستند به اویند، بدون اینکه وجود بعضی از موجودات به بعض دیگر استناد داده شود. بنابراین، صادر اول یا دوم بودن معنا ندارد، بلکه همه از جانب خداوند صادر شدهاند. بدین ترتیب، توحیدِ ایجادی به توحید وجودی و توحید فعل به توحید ذات منتهی میشود، زیرا ایجاد، فرع وجود است، و مبدأ اثر و اثر مبدأ، هر دو وجودند؛ فلاسفه حکمت متعالیه، غالباً این بحث را با تعابیر عرفا تبیین کرده و به شیوه و طریقه آنها نزدیک شدهاند.
توحید عبادی یا توحید در عبادت بدین معناست که کسی جز الله سزاوار پرستش نیست و اله و معبودی جز او وجود ندارد. «اله» به معنای معبود و کسی است که شایست عبادت و اطاعت باشد
توحید الوهیت یعنی تنها یک «اله» یعنی همان «الله» را شایسته پرستش دانستن و نفی وجود اله دیگر. این مطلب همان مفهوم شعار «لا اِلهَ اِلاّاللّهُ» است.
این قسم در حقیقت نتیجه طبیعی اقسام قبل است؛ زیرا وقتی هستی ما از الله است، اختیار وجود ما هم به دست اوست، تاثیر استقلالی در جهان از اوست، حق فرمان دادن و قانون وضع کردن منحصر به اوست، دیگر جای پرستش برای کس دیگری باقی نمی ماند.
همچنانکه قرآن کریم نیز در مساله توحید در عبادت بر امور زیر تکیه نموده است:
ذلِکمُ اللَّهُ رَبُّکمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ کلِّ شَیءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلی کلِّ شَیءٍ وَکیلٌ (ترجمه: این است پروردگار شما! هیچ معبودی جز او نیست آفریدگار همه چیز است او را بپرستید و او نگهبان و مدبّر همه موجودات است.)[ انعام–102]
و همچنین فرمود:
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، مالِک یوْمِ الدِّینِ، إِیاک نَعْبُدُ وَ إِیاک نَسْتَعینُ (ترجمه: ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. (خداوندی که) بخشنده و بخشایشگر است (و رحمت عام و خاصش همگان را فرا گرفته). (خداوندی که) مالک روز جزاست.)[ حمد–2-5]
همچنانکه درباره ارتباط الوهیت و عبادت فرمود:
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحی إِلَیهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُون (ترجمه: ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که: «معبودی جز من نیست پس تنها مرا پرستش کنید.)[ انبیاء–25]
توحید صفاتی به معنای عینیت ذات الهی با صفات او است. بر اساس مذهب شیعه صفات خداوند، حقایقی غیر از ذات او نیستند تا ذات خدا بدانها متصف شود؛ بلکه همه صفات خدا، هم عین یکدیگرند و هم عین ذات او. یعنی، حقیقت علم او غیر از قدرتش نیست، بلکه سراسر وجود او علم و سراسر وجودش قدرت و دیگر صفات ذاتی او میباشد و تمام صفات او عین یکدیگرند.
توضیح آنکه در مخلوقات مثلا در صفات انسانی، آدمی که اراده کاری ندارد، باید اراده به ذاتش افزوده شود تا مرید گردد. یعنی نخست نفس انسان بوده و اراده نبوده است، بعد اراده تحقق یافت و نفس صاحب اراده شد. ولی خداوند چنین نیست و چیزی به ذات او اضافه نمیشود تا آن صفت در خداوند پدید آید.
در خطبهای از امام علی آمده که ذات خدا پذیرای صفات نیست. همین نکته با تفصیل بیشتر، در خطبه توحیدیه امیرمؤمنان در نهج البلاغه دیده میشود:
«گام اول در دین، معرفت خداست و کمال این معرفت، باور داشتِ اوست. این باور با یکی دانستن (توحید) خداوند به کمال میرسد. توحید نیز در پرتو اخلاص کامل میشود و لازمه اخلاص کامل، نفی صفات از ذات باری است.»
شماری از متکلمان اشعری معتفدند که صفات خدا جدا از ذات او هستند در عین حال همچون ذات الهی قدیم و غیرمخلوق ه ستند این نظریه قدمای ثمانیه خوانده میشود. این دیدگاه خود در واقع مستلزم اعتقاد به چند خدایی است که تعارضی بنیادی با آموزه توحید دارد.
توحید ذاتی نخستین مرتبه از مراتب توحید است و به معنی اعتقاد به یگانگی ذات خدا را گویند. ذات خداوند تعدّد و دوگانگی برنمی تابد و مثل و مانندی ندارد
روایات برای توحید ذاتی دو معنا بر شمردهاند: یکی بسیط بودن و جزء نداشتن که آن را «احدیت» ذات میگویند و دیگر، مثل و نظیر نداشتن که آن را «وحدانیت ذات» میخوانند.
در اصطلاح کلامی، فلسفی، توحید ذاتی به دو معنا به کار رفته است:
- خداوند متعال یکی است و برای او مانندی نبوده و دومی برایش قابل فرض نیست. متکلمان این مرتبه توحید را «توحید ذاتی» مینامند و با آن هرگونه مثل و شبیه و نظیری را برای ذات خداوند نفی میکنند. به این قسم از توحید، «توحید واحدی» میگویند.به عبارت دیگر توحید واحدی، یعنی توحید در وجوب وجود و ضروری دانستن یک وجود و نفی هرگونه شرک و شبیه و نظیر از خداوند.
- ذات خداوند بسیط است و مرکب از اجزاء نیست. به این قسم از توحید نیز، «توحید احدی» گفته شده است. به عبارت دیگر توحید احدی، یعنی نفی هرگونه ترکیب عقلی خارجی و وهمی از خداوند و اثبات بساطت باری تعالی.
در قرآن کریم در سوره توحید با کلمه احد در آیه اول به توحید احدی یعنی بسیط بودن ذات خداوند اشاره شده و در آخر سوره با عبارت: «وَلَمْ یکن لَّهُ کفُوًا أَحَدٌ»؛ و برای او هیچگاه شبیه و مانندی نبوده است؛ بر توحید واحدی و نفی شریک برای خدا تصریح شده است.
اهمیت اصل توحید در قرآن کریم چنان است که محتوای اصلی وحی پیامبراسلام را چیزی جز اعلان یکتایی خدا نمیداند و برای رفع هر تلقی غیرتوحیدی نیز اشاره میکند که وحی کننده به همه انبیا یک خدا (همان اللّه) بوده است.
مفاهیمِ راجع به یگانگی خدا در قرآن با تعابیر متفاوتی آمده است:
- نفی هر خدایی جز او: لااله الاّ اللّه (و نیز: الاّ هو، الاّ انَا، الاّ انت) و عبارتهای هم ارز آن: مامِنْ الهٍ الاّ اللّه و نیز: مَنْ اِلهٌ غَیرُ اللّه، اَغَیرَ اللّه اَبْغیکم الهاً، اَاِلهٌ مع اللّهِ، ما لَکم مِنْ اِلهٍ غیره، ماکان معه مِنْ الهٍ
- یکی بودن خدا: هُوَاللّهُ احدٌ (و نیز: انّماهوَ الهٌ واحدٌ، اللّهُ الواحدُ، انَّما اللّهُ الهٌ واحدٌ)
- یک خدا برای همگان : اِلهُکم اِلهٌ واحدٌ (و نیز: اِلهُنا و اِلهکم واحدٌ، الهِ الناس)
- خدای همه عالَم : هوَ الذی فی السماء اِلهٌ و فی الاَرضِ اِلهٌ
- نکوهش معتقدان به وجود آلِهه یا هر الاهی با اللّه : اَاِفکاً ا"لهه دونَ اللّهِ تریدونَ؛
- تأکید بر ضرورت رها کردن اعتقاد به چند خدا: ولا" تَجْعَلوا مع اللّه اِلهاً آخَرَ
- رد قائلان به تثلیث و سه گانه پرستی: لَقَدْ کفَرَ الذینَ قالوا انَّ اللّه ثالثُ ثلاثة؛
- نفی فرزند از خدا: لم یلد و لم یولَدْ؛
- نکوهش دیدگاهی که فرشتگان را دختران خدا میخواند؛
- نفی هرگونه مثل و مانند برای خدا: لیس کمِثْله شیئی.
- در قرآن این نکته نیز مطرح شده است که پایه دعوت همه پیامبران و موضوع اصلی وحی به آنان، اعلان یکتایی خدا بوده است.
- قرآن از زبان نوح و هود و صالح و شعیب آورده که به قوم خود گفتند: «ما لکمْ مِنْ الهٍ غیرُه»
آموزه توحید، محوریترین آموزه اسلام و مهمترین پیام قرآن است. این مطلب از تاکید قرآن و روایات بر این آموزه به روشنی نمایان است، به طوری که حدود یک سوم آیات قرآن در ارتباط با آن است و به تصریح قرآن، پیام تمامی پیامبرانعقیده به توحید بوده است.
اهمیت و جایگاه محوری اعتقاد به توحید در میان مسلمانان باعث شده تا برخی توحید را به منزله نشانه مسلمانان و وجه تمایز آنان از پیروان دیگر ادیان به کار بردند؛ از این رو مسلمانان را اهل التوحید بخوانند
دین اسلام توحید را پایه اصلی خداشناسی و مایه حیات واقعی انسان معرفی کرده و شرک (گناهان کبیره )را گناهی نابخشودنی دانسته است:
إِنَّ اللّهَ لاَ یغْفِرُ أَن یشْرَکَ بِهِ وَیغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یشَاء وَمَن یشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَی إِثْمًا عَظِیمًا
ترجمه: خداوند (هرگز) شرک را نمیبخشد، و پایینتر از آن را برای هر کس بخواهد (و شایسته بداند) میبخشد، و آن کس که برای خدا همتایی قرار دهد گناه بزرگی مرتکب شده است.[ نساء–48]
در روایتی از امیرالمومنین(ع)، توحید را پایه و اساس شناخت خداوند دانستهاند.
از منظر تاریخی نیز دعوت پیامبر اسلام، از همان آغاز، دو وجه ایجابی و سلبی داشت:وجه ایجابی و اثباتی آن دعوت به بندگی انحصاری خدای یکتا و وجه سلبی آن کنار گذاشتن بندگی بتها و هر باور یا رفتار شرکآمیز بود. سایر آموزهها و شرایع بر محور این آموزه دو وجهی سامان یافت.
نخستین جمله حضرت محمد(ص) خطاب به مردم مکه، در آغاز دعوت آشکار، نیز متضمن همین دو جنبه توحید بود: شهادت بر یکتایی خدا و وانهادن شرک.نمایندگان اعزامی آن حضرت به شهرها و نزد قبایل نیز مأمور بودند پیش و بیش از هر سخنی، مردم را نسبت به شهادت و پذیرش به یکتایی خدا دعوت کنند.
توحید، از ریشه «و ح د»، به معنای یکی گفتن است.در عربی جدید به معنای یکی کردن نیز به کار میرود.کلمه وحد ــ که واژههای واحد، وحید، وَحْد (وَحدَهُ، وحدَک، وحدی)، وحدانیت، وحدانی و اَحد (همزه جانشین واو) از آن اشتقاق یافته ــ دلالت بر یکی بودن دارد و کاربرد این کلمات برای خدا نیز ناظر به همین معناست.
طبق احادیث، پیامبر(ص) واژه توحید را به معنای تصدیق گزاره «لااله الاّ اللّه وحدَه لاشریک له » و مانند آن به کار بردهاند.این کاربرد در احادیث امامان نیز وجود دارد.
از قرن دوم به بعد کاربرد واژه توحید در همین معنا و سپس در اشاره به مجموعه مباحث مرتبط با وجود و صفات و افعال خدا رایج شد و در احادیث شیعه نیز در همین گستره معنایی به کار رفت.
بعدها این توسعه معنایی مبنای تدوین آثاری با عنوان کتاب التوحید شد که به مباحث مربوط به این آموزه میپردازند. حتی دانش کلام از آن رو که اساسیترین مبحث آن بحث توحید است، به نام علم التوحید وگاه علم التوحید و الصفات نام گرفت.
توحید، به معنای یگانه دانستن خداوند و پایهایترین اصل اعتقادی در اسلام و مهمترین شعار آن است. نخستین آموزهای که پیامبر اسلام برای مردم بیان کرد باور به خدای یکتا بود که با جمله «لا ال?ه الا اللّ?ه» ابراز میشود. تمام آموزههای اعتقادی، اخلاقی و فقهی اسلام به توحید باز میگردد. مسلمانان همه روزه در اذان و نماز به وحدانیت خداوند شهادت میدهند.
در توحید نظری باور به توحید همه شؤون خداوندی را دربرمیگیرد. خدا ذاتی یگانه دارد و موجودی شبیه و مثل او نیست (توحید ذاتی)، در افعالش نیز به غیر خودش نیازی ندارد و تمام موجودات نیازمند او هستند (توحید افعالی). بنابر توحید عملی نیز فقط خداست که شایسته پرستش است و لازم است که مسلمانان اعمال دینی خود را فقط برای خدا انجام دهند (توحید عبادی) و فقط از او کمک بخواهند. از نظر شیعیان حتی صفات خداوند نیز چیزی به جز ذات خداوند نیستند (توحید صفاتی).
در بسیاری از آیات قرآن به توحید و جایگاه خداوند اشاره شده است. بنابر قرآن، باور توحیدی ریشه در فطرت انسانها دارد، همه پیامبران منادی توحید بودهاند و بیشترین همت آنها از بین بردن شرک و رفتارهای مشرکانه بوده است و اصولا هدف بعثت پیامبران مبارزه با شرک و پرستش خدای یکتاست.
برخی از مسلمانان، با تفسیری غیرمشهور از معنای عبادت، مدعی شدند بعضی از رفتارهای رایج مسلمانان با توحید تعارض دارد. این اندیشه از سوی اکثریت دانشمندان شیعه و سنی مورد انتقاد قرار گرفته و پذیرفته نشده است.
بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 98006